ساقی کربلا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اشعار زیبای دهه فجر

20 بهمن 1395 توسط زهرا بخاط

زمانه قرعه نو می زند به نام شما
خوشا شما که جهان می رود به کام شما


درین هوا چه نفسها پر آتشست و خوشست
که بوی عود دل ماست در مشام شما


تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما


فروغ گوهری از گنجخانه ی دل ماست
چراغ صبح که بر می دمد ز بام شماست


ز صدق آینه کردار صبح خیزان بود
که نقش طلعت خورشید یافت شام شما


زمان به دست شما می دهد زمام مراد
از آنکه هست به دست خرد زمام شما


همای اوج سعادت که می گریخت زخاک
شد از امان زمین دانه چین دام شما


به زیر ران طلب زین کنید اسب مراد
که چون سمند زمین شد سپهر رام شما


به شعر سایه در آن بزمگاه آزادی
طرب کنید که پرنوش باد جام شما
شاعر:هوشنگ ابتهاج

 نظر دهید »

نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام

20 بهمن 1395 توسط زهرا بخاط


نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام

نه لایقم به دشمنى نه آن که دوست دارى ام

تو آن نگاه خیره اى در انتظار آمدن

من آن دو پلک خسته که به هم نمى گذارى ام

تو خسته اى و خسته تر منم که هرز مى روم

تو از همه فرارى و من از خودم فرارى ام

زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى

مرا به بند مى کشد به جرم راز دارى ام

شناختند عامیان من و تو را به این نشان

تو را به صبر کردنت مرا به بى قرارى ام

چقدر غصه مى خورم که هستى و ندارمت

مدام طعنه میزند به بودنم ، ندارى ام

سید تقی سیدی  

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته

 نظر دهید »

۳ سوال...

03 آذر 1395 توسط زهرا بخاط

سلطان به وزیر گفت۳سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.

سوال اول: خدا چه میخورد؟
سوال دوم: خدا چه می پوشد؟
سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود.
غلامی فهمیده وزیرک داشت.
وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم.
اینکه :خدا چه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کار میکند؟ 
غلام گفت؛ هرسه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم وسومی را فردا…!
اما خدا چه میخورد؟ خداغم بنده هایش رامیخورد.
اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.
اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.
فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند.
وزیر به دو سوال جواب داد ، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟
وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد.
گفت پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.
(بار خدایا توئی که فرمانفرمائی،هرآنکس را که خواهی فرمانروائی بخشی و از هر که خواهی فرمانروائی را بازستانی)

 نظر دهید »

چه کسانی مانع پیشرفت شما هستند؟

03 آذر 1395 توسط زهرا بخاط

یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلواعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود:

دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت!  شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود دعوت می کنیم!


در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می شدند اما پس از مدتی ، کنجکاو می شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده که بوده است.

این کنجکاوی ، تقریباً تمام کارمندان را ساعت ۱۰ به سالن اجتماعات کشاند.رفته رفته که جمعیت زیاد می شد هیجان هم  بالا رفت. همه پیش خود فکر می کردند:این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟به هرحال خوب شد که مرد!
کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی از نزدیک تابوت رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می کردند ناگهان خشکششان می زد و زبانشان بند می آمد.
آینه ایی درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید. نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:(تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید.شما تنها کسی هستید که می توانید بر روی شادی ها، تصورات و وموفقیت هایتان اثر گذار باشید.شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید)
زندگی شما وقتی که رئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگی تان یا محل کارتا تغییر می کند، دستخوش تغییر نمی شود.
زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذاریدو باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسوول زندگی خودتان می باشید.
مهم ترین رابطه ای که در زندگی می توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.
خودتان امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیر ممکن و چیزهای از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید.
دنیا مثل آینه است

 نظر دهید »

یک همسربی عیب ونقص چگونه می توان داشت ؟

02 آذر 1395 توسط زهرا بخاط

 آيا تا به حال به يك سيب بي عيب و نقص برخورد كرده ايد؟ شايد شما با يكي از آنها مواجه شده ايد، اما با اين حال هرگز نمي توانيد بگوييد واقعاً درون آن چگونه است مگر اينكه آن را از وسط نصف كنيد. شايد داخل آن فاسد و خراب باشد. وقتي شما سيبي را با يك يا دو لك بر روي آن مي خريد، آيا بريدن آن لك ها با يك چاقو ساده نيست؟

با اين تعريف شما هرگز نمي توانيد يك سيب عالي و بي عيب و نقص پيدا كنيد.
بر همين قياس احتمال آن بسيار كم است كه يك مرد، يك همسر كامل و بي عيب و نقص، يا يك زن شوهر كامل و بي عيب و نقص، پيدا كند. از چاقوي ذهني و روحي تان براي جدا كردن و از بين بردن نقاط بد و ضعف همسرتان استفاده كنيد و بعد از آن شما تا حدود 96 درصد او را كامل خواهيد يافت، به طوري كه باور آن برايتان مشكل خواهد بود. 
خوشبختانه خداوند چنان فكر و ذهن ما را خلق كرده تصورات ذهني و باورها و عادات مان مي تواند تا حدي با ارادة خودمان پاك شود و تغيير پيدا كند تنها آنچه كه ما مي خواهيم به ياد داشته باشيم مي تواند در آنجا باقي بماند. و اين عامل مي تواند منجر به خوشبختي در زندگي زناشويي تان شود.
در بذل توجه، ستايش، تحسين و قدرداني نسبت به همسرتان خسّت به خرج ندهيد و سخاوتمند باشيد.

ما كساني كه به فكرمان هستند را به گريه مي اندازيم. ما گريه مي كنيم براي كساني كه به فكرمان نيستند. و ما به فكر كساني هستيم كه هيچوقت برايمان گريه نمي كنند. اين حقيقت زندگي است. 
عجيب است ولي حقيقت دارد. اگر اين را بفهمي، هيچوقت براي تغيير دير نيست.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ساقی کربلا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس